توهم خوب بودن تلهای ست که وقتی آدم به دامش میافتد؛ به تله بودنش پی نمیبرد. اتفاقاً تلۀ گرمونرم و راحتی است که در آنجا آدم حس خوبی دارد. تله ای است باشکوه و گول زننده که آدم را از پیمودن ادامۀ مسیر و رسیدن به مقصد بازمیدارد و بهدروغ به انسان میقبولاند که همهچیز خوب پیش میرود.
هرچقدر آدم بیشتر در این تله گرفتار بماند؛ خوشبینیاش نسبت به خودش بیشتر میشود. چون توهمات در این تله، آدم را بهتر ازآنچه هست، نشان میدهند و طوری آدم را راضی نگه میدارند که انگار به مقصد رسیده است.
وقتی طولانیمدت در توهم خوب بودن بمانیم؛ اضافهوزن فکری پیدا خواهیم کرد و حرکت دوباره در مسیر رسیدن به اهدافمان، روزبهروز برایمان سختتر خواهد شد.
تصویری که همۀ ما از خود در ذهنمان ساخته ایم؛ خوبتر از آن چیزی است که دیگران می بینند. باید قبول کنیم که هر درصدی که به خودمان و به عملکردهایمان می دهیم حداقل سی چهل درصد در نظر دیگران پایینتر از آن هستیم.
نباید اجازه دهیم که توهم خوب بودن ما را به تله بیندازد و از حرکت و یادگیری بازدارد. دنیا دنیای رقابت است. آدمهای باهوش و بااستعداد زیادی هستند که زمانی خوب بودهاند ولی همینکه دچار توهم خوب بودن شدهاند و در این تلۀ گرمونرم جا خوش کردهاند؛ روزبهروز از اهدافشان دور و دورتر شدهاند.
راه رهایی از این تله یا اصلاً گیر نیفتادن در این تله این است که مدام و بهصورت منظم خودمان را ارزیابی کنیم و معیارهایی برای ارزیابی خود در نظر بگیرم؛ مثلاً هر هفته عملکردمان را طبق معیارهایی که تعیین کردهایم ارزیابی کنیم. با خودمان روراست باشیم و ببینیم که آیا واقعاً طبق آن معیارها عمل کردهایم یا نه.
مثلاً خود من تا همین چند وقت پیش دچارِ «توهم ورزشکار بودن» بودم. وقتی لباس مجلسیای که یک سال پیش خریده بودم و آن موقع کمی هم برایم گشاد بود؛ به تنم نشد؛ حسابی جا خوردم. اصلاً فکرش را نمیکردم که در طی یک سال گذشته تا به امسال چاقتر شده باشم. به خیال خودم ورزش کردنم در طی یک سال گذشته جلوی چاق شدن و افزایش سایز مرا گرفته است. البته وزنم فقط دو سه کیلو نسبت به سال پیش بیشتر شده بود؛ ولی سایزم افزایش پیدا کرده بود. میدانید که چربیهای بدن نسبت به ماهیچهها وزنی ندارند و درواقع ممکن است شما تغییر وزن چندانی نداشته باشید ولی به علت تجمع چربی در بدنتان شاهد تغییر سایز در خودتان باشید.
خلاصه لباس تنم نشد. رفتم و دفتر برنامهریزیام را نگاه کردم. بله درستوحسابی در طی یک سال گذشته ورزش نکرده بودم و فقط توهم ورزشکار بودن را داشتم.
قبل از کرونا بهطور منظم هفتهای سه روز به باشگاه میرفتم. ولی در طی یک سال گذشته ورزش کردنم در خانه چندان منظم نبود و من دچار توهم ورزشکار بودن شده و بیجهت از خودم راضی بودم.
در هر زمینهای این توهم ممکن است رخ دهد. باید مدام خودمان را ارزیابی کنم. با ارزیابی هفتگی شاید بتوان بر این توهم فائق آمد. مثلاً من میتوانم با خودم قرار بگذارم که اگر در طول یک هفته سه چهار روز ورزش نکرده باشم، عملکرد ضعیفی در آن هفته داشتهام. با آگاهی بر عملکردم، دیگر دچار توهم خوب بودن نمیشوم و خودم را گول نمیزنم که من هفته قبل حسابی ورزش کردهام.
اگر آدم متوجه نقصها و کمبودهایش شود آنوقت است که درصدد رفع آنها بر خواهد آمد. وگرنه اگر همهچیز در نظر آدم خوب به نظر بیاید؛ از حرکت بازمیایستد و از جایش تکان نمیخورد که نمیخورد.
باید کمی به خودمان سخت بگیریم و باور کنیم که آنقدرها که فکر میکنیم خوب نیستیم و با ارزیابی، خودمان را بیشتر بشناسیم و بعد با تداوم در فعالیتها به موفقیت واقعی برسیم. از مسیر سختی که شاید بعد از دانستن اینکه زیادی خوب نیستیم باید بپیماییم نترسیم. مسیر هرچقدر سختتر شیرینی رسیدن به اهداف شیرینتر خواهد بود.
نیچه میگوید:
آنچه مرا نکشد، قویترم میسازد.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد 🙂
خوب بودمرسی💕 به امیدروزی ک حرف وعمل یکی بشه
خواهش می کنم. ممنونم.