هیچ سر در نمی آوردم که چرا آدم ها برای حفظ ظاهر خود اینقدر خود را به زحمت می اندازند. برای اینکه به دیگران بفهمانند پولدارند، خوشالند و غم هایشان را پشت سر گذاشته اندو… چه کارها که نمی کنند.

آدم ها با این اوصاف دو دسته می شوند.

دستۀ اول آدم های صاف ساده ای هستند که بی حساب و کتاب به دیگران کمک می کنند و در هر کاری تمام وجودشان را بی هیچ شیله پیله ای بکار می گیرند. آنها در فکر این نیستند که با هیچ چیز؛ نه زیبایی، نه پول، نه مقام دیگران را تحت تاثیر قرار دهند و مورد تشویق قرار بگیرند. چنین آدم هایی درونی آرام و آکنده از صلح و صفا دارند و با خود واقعی شان در تعادل کامل قرار دارند.

 ولی دستۀ دوم آدم هایی هستند که در انجام هر کاری اول به این فکر می کنند که دیگران در مورد کارشان چه فکر خواهند کرد.

این آدم ها سرشان در حساب و کتاب است و ذره ای بیشتر از آنچه که به آنها بخشیده شده، خرج نمی کنند. آنها در هر کاری تنها به منفعت خودشان فکر می کنند و عیب های دیگران را آشکار می کنند تا خودشان خوب جلوه کنند. چنین آدم هایی فقیرترین آدم ها از درون هستند.

باید باور کنیم که اگر در درون با خودمان به صلح نرسیده باشیم؛ اگر تمام دنیا هم مال ما باشد، این دارایی ها سرابی بیش نیست. چون هیچ گاه واقعا ما را سیراب نمی کند. بلکه روز به روز تشنه تر و خسته تر خواهیم شد.