داستان های من

حالم خوب نیست. انگار زندگی مرا بلعیده است و …

درون هوا چند چرخ خوردم و به همراه خرده شیشه ها و گلدانی سفالی وسط کوچه افتادم…

زن در چارچوب در خشکش زد. دید که مردی روبروی دختر زانو زده و …